تاثير قصه گفتن در شخصيت كودكان
گاهي يك قصه مي تواند تاثيري بر زندگي و آينده ي كودك بگذارد كه ده ها آموزش از آن عاجز است….
اختلالهاي رفتاري طبقهاي از رفتار كودك است. كودكاني كه رفتارشان به اين طبقه تعلق دارد از ميزان شرارت و شيطنتي كه ويژگي گروه سني آنهاست پا را فراتر ميگذارند. آنها بهطور جدي حقوق مسلم ديگران را زير پا ميگذارند و يا قوانين عمده اجتماعي را خدشهدار ميكنند. گاهي بسياري از كودكان از نظر هيجاني نيز با مشكل روبهرو ميشوند و در معرض افسرده شدن قرار ميگيرند. اختلالات هيجاني رفتاري به شرايطي اطلاق ميشود كه در آن پاسخهاي هيجاني و رفتاري در مدرسه با هيجانهاي فرهنگي، سنتي، و قومي تفاوت داشته باشد؛ بهطوريكه در عملكرد تحصيلي فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعي، سازگاري فردي، رفتار در كلاس و سازگاري در محيط كار نيز تأثير منفي داشته باشد. اغلب كودكان با اختلالات رفتاري احساسات منفي دارند و با ديگران بدرفتاري ميكنند. در بيشتر موارد، معلمان و هم كلاسيها آنها را طرد ميكنند، در نتيجه فرصتهاي آموزشي آنان كاهش مييابد. بهرغم مشكلات فراواني كه اين كودكان با آن مواجهاند، بيشتر آنها تا سالها پس از ورود به مدرسه شناسايي نميشوند مگر اينكه اختلالات رفتاري و مشكلات تحصيلي آنان تشديد شود.
بسياري از بزرگسالان تحمل رفتارهاي كودكان با اختلالات رفتاري را ندارند و به تنبيه آنان نيز متوسل ميشوند. اين كودكان در مقايسه با همسالان بهنجار خود در جنبههاي مهم زندگي محدوديت دارند و در تعاملات اجتماعي با مشكلات جدي مواجهاند. ناتوانيهاي اين كودكان از رفتارهاي آنها ناشي ميشود. قصهدرماني در سالهاي اخير بهصورت يكي از فنون بازيدرماني مطرح شده است. استفاده از قصهدرماني بهمثابه يك فن درماني فقط به درمان مشكلات روانشناختي كودكان منجر نميشود. در قصهدرماني فرض بر اين است كه تغيير در زبان و ادبيات قصههاي زندگي فرصتهاي جديدي براي رفتار و روابط با ديگران ايجاد مي كند.
كودكان از طريق داستانها و افسانهها با حقايق و تجربههاي زندگي آشنا ميشوند. تأثيرپذيري از شخصيتهاي قصه، تقويت قدرت فهم و بيان، پرورش خلاقيت، آموزش زبان و افزايش گنجينه واژگان كودكان نيز از ديگر تأثيرهاي آموزشي و تربيتي داستانسرايي بهشمار ميروند. در واقع داستان خلاقيت گستردهاي است كه با آن هر فردي ميتواند عقايد بهظاهر نامعقول را بازيابي و آنها را جايگزين و استفاده سازنده از آنها را مطرح كند.
داستانسرايي بهمثابه تدبيري مداخلهاي براي آموزش ميتواند دانشآموزان را به كشف معناي منحصر به فرد بودن خود ترغيب كند و توانايي آنها را براي برقراري ارتباط واقعي بين افكار و احساسات افزايش دهد. مهارتهاي كلامي ميتواند توانايي دانشآموزان را براي حل و فصل اختلاف بين فردي بهصورت آرام و توأم با بحث و گفتوگو افزون سازد. بيان داستان و نيز گوش فرا دادن به آن دانشآموزان را به بهرهگيري از تخيلاتشان تشويق ميكند. اين تخيل قوي ميتواند اعتماد به نفس و انگيزش شخصي را در دانشآموزان افزايش دهد، زيرا آنان خود را براي نيل به اميال و آرزوهايشان شايسته و توانا تصور ميكنند.
قصهها ميتواند از نظر تربيت اجتماعي، عاطفي و اخلاقي در كودك نيز موثر واقع شوند
قصهها ميتواند از نظر تربيت اجتماعي، عاطفي و اخلاقي نيز موثر واقع شوند و بسياري از مقررات، هنجارهاي اجتماعي و دستورالعملهاي زندگي را منتقل كنند. چگونگي روبرو شدن با مشكلها، حل آنها و بسياري از الگوهاي رفتاري در گروهها و طبقههاي مختلف اجتماعي و سني در داستانها بيان ميشود. اگر والدين يا درمانگران قادر به فهم افكار سري كودك يا شناسايي احساسهاي پنهان او باشند، هر اندازه تفسيرهاي انجام شده نيز درست باشند، باز اين فرصت از كودك گرفته ميشود كه خود از طريق شنيدن پي در پي داستان و تفكر درباره آن به احساس رويارويي موفقيتآميز با مشكل خود دست يابد. بههمين دليل است كه رويكردهاي داستاني به رواندرماني تأكيد دارد و قصهها در چگونگي رفتار و واقعيتهاي كودكان نقش موثري ايفا مينمايد. قصهها به كودكان راهحلهايي ارائه ميدهند كه غيرمنتظره و شگفتانگيز و در عين حال شدني و مثبت هستند. تلاش پژوهشگران و درمان گران منجر به استفاده از ادبيات و قصه و قصهدرماني شده است.
برخي از مسائل كودكان با مشكلات عاطفي و رفتاري از ضعف آگاهي و بهره نبردن از مهارتهاي اجتماعي، الگوي كلامي صحيح، رفتارهاي جامعهپسندانه، مهارتهاي ارتباطي و دوستيابي، مسئوليتپذيري، و غيره ناشي ميشود؛ پس آموزش اين مهارتها به اين كودكان ممكن است تا حدودي از بروز اين مشكلات پيشگيري كند. درمانگران و روانشناسان كودك ميتوانند جديت بيشتري براي استفاده از قصه در مداخلههاي درماني كودكان و نوجوانان نشان دهند و والدين و معلمان بهتر است استفاده گستردهتر از قصههاي هدفدار را در برنامههاي آموزشي و تربيتي كودكان بگنجانند به خصوص كه اين امر در سنت تربيتي فرهنگ ما جايگاه خاص خود را هم دارد.
در اينجا چند نمونه از راهبردهاي مهارتهاي اجتماعي را ذكر ميكنيم كه مربيان ميتوانند براي آموزش آنها از داستان استفاده كنند و براي اينكه كودك مطالب را بهتر درك كند از سوالهاي نيمه سازمان يافته نيز كمك بگيرند. اين راهبردها به كودكان پرخاشگر كمك ميكند تا تمايلات و رفتارهاي پرخاشگرانه خود را مهار كنند.
– پيوستن به فعاليتهاي ديگر
– ابراز خشم با لحن آرام
– ترك صحنه
– نپذيرفتن تقاضاهاي ديگران به شيوهاي مودبانه
– يادآوري سودمندي و مزاياي رفتار مناسب
– ناديده انگاشتن رفتار نامطلوب ديگران
– استفاده از جملههاي تلفيقي
– همدلي كردن
برچسب: ،